دکتر ماشاالله آجودانی نویسنده، تاریخ شناس، تاریخ نگار، منتقد ادبی و موسس «کتابخانه مطالعات ایرانی» جایزه نوروز بهترین شخصیت سال، در رشتهٔ میراث فرهنگی و تاریخی را دریافت کردهاند به خاطر:
ـ یک عمر تلاش و روشنگریهای شجاعانه در ارتباط با تاریخ و فرهنگ ایرانزمین
ـ توجه به شیوهای از تاریخ نگاری مدرن، با تکیه بر اسناد معتبر و بدون جهت گیریهای عقیدتی یا سیاسی.
ـ نگارش کتاب «مشروطهٔ ایرانی»، به عنوان یکی از معتبرترین کتابهای تاریخ در ایران.
ـ مبتکر نقدی نوین و استثنایی بر یک اثر ادبی در تاریخ نقدنویسی ایران در کتاب « هدایت، بوف کور و ناسیونالیسم»
ـ اهمیت دادن به ارزشهای فرهنگی در ساختن جامعهای مدرن برای ایران، و ارائه نظریاتی با ارزش در نوشتهها و گفتارهای رسانهای.
ـ تاسیس به هنگام کتابخانهای ایرانی و تلاش برای زنده نگاهداشتن مطالعات فرهنگ و تاریخ ایران در لندن، در دورانی که حکومت اسلامی مسلط بر ایران بیشتر بخشهای ایرانشناسی دانشگاههای اروپا را عملا تبدیل به بخش اسلامی شناسی کرده است.
*****
بدون تردید آجودانی از معدود تاریخ نگاران برجسته ی ایرانی ست که عنوان «تاریخ شناسی روشنفکر و امروزین» نیز بر قامت او برازنده است. او تاریخ شناسی خردمند، منطقی، با پرنسیب و صاحب اندیشه ای انتقادی اما دور از هر گونه تعصب و ستیزجویی می باشد. در کتاب در خشان مشروطه ایرانی، هیچ کدام از شخصیت های سیاسی یا فرهنگی کتاب، که به دلایل مختلف در کتاب حضور دارند، و هیچ کدام از رویدادها، از زیر نگاه تیزبین او بیرون نمی روند. نیک و بدشان بی هیچ ملاحظه ای نشان داده می شود، اما هیچ کدام گرفتار قضاوت های بد یا خوب عقیدتی یا سیاسی نویسنده نمی شوند.
یکی از ارزش های کار آجودانی در این است که او تاریخ نگاری را از بند سیاست و ایدئولوژی رها کرده و سمت و سویی علمی و منطقی به آن داده است. درواقع او با مفاهیم امروزی به تاریخ نگاه میکند، و قضاوت او در مورد تاریخ، شخصیت های تاریخی، و رویدادهای آن، با توجه به زمان و مکان است و نه با سلیقه ها و عقیده های امروزین ما در کتاب کم نظیر دیگر آجودانی«بوف کور، هدایت و ناسیونالیسم» هم این نگاه روشن او را به گونه ای دیگر، در نقد نویسی می بینیم. او در این کتاب دیگر تنها یک منتقد نیست، بلکه «روانکاو ادبی» تیزبینی ست که با حوصله ای کم نظیر کاراکترهای هدایت را زیر ذره بین قرار می دهد: دیوهایی را از درون شان بیرون می کشد، زخم هایی را باز می کند، رنج ها و شکستن ها و خشم ها و تعصب هایشان را یکی یکی بازگو می کند و جالب این که نویسنده را به خاطر کاراکترهایش قضاوت نمی کند. بلکه او را به خاطر ساختن کاراکترهایی متفاوت و استثنایی، از دیدگاه ادبی، تحسین می کند، اگرچه هر کجایی هم که لازم باشد یخشی از شخصیت نویسنده را نیز برای خوانندگانش آشکار می سازد. آجودانی با کتاب هدایت و ناسیونالیسم پس از سال ها که از انتشار بوف کور می گذشت، و پس از ده ها نقد و بررسی درباره ی این کتاب؛ دریچه ی کاملا تازه ای را نه تنها به روی بوف کور گشود، بلکه هدایت را نیز به گونه ای کاملا متفاوت معرفی کرد. آجودانی اگر چه ناسیونالیسم را مهمترین درونمایه داستان بوف کور می داند اما ناسیونالیسم هدایت را کاملا بر کنار از فاشیسم با تعاریف رایج آن می داند. هدایت از دید آجودانی نویسنده ای هوشیار، حساس، عاشق ایران و «گذشته پرشکوه» آن است، گذشته ای که پس از حمله اعراب، به «قبرستانی» در دست «رجاله ها» تبدیل شده است. واو حالا به شدت نگران از دست رفتن و تمام شدن ایران در چنگال عقب ماندگی ست. با خواندن کتاب آجودانی، هدایت دیگر نویسنده ای «منزوی، بیمارروانی، تلخ، و فاشیست»ی نیست که از سوی برخی منتقدین معرفی شده است بلکه او نویسنده ای است یگانه، و با شخصیتی که آیینه ای چند بُعدی و تکان دهنده از زمانه ای ست که او در آن زندگی می کند.