قزوینی و بدفهمی‌های نسل ما، نوشته ماشاءالله آجودانی

یادداشت‌ها:

* – این مقاله به ساحت ارجمند استادِ علامه‌ی ما، استاد احمد مهدوی دامغانی، تقدیم شده است، با مهر و با سپاس.

۱ – کسروی، احمد. حافظ چه می‌گوید؟ چاپ ششم. تهران، پایدار، صص ۲۱، ۲۳، ۲۵، ۱۳۴۱ ش.

۲- به نظر من مقوله (discourse) مشروطیت ایران، اگر در چهارچوب نظری و در بستر جریان تاریخی «تقلیل» و «تطبیق» که مبنای نظری آن را در کتاب: «مشروطه ایرانی و…» به دست داده‌ام، مورد بررسی قرار بگیرد، به آگاهی‌های تازه‌ای دست خواهیم یافت. حقیقت این است که «انسان ایرانی» همچون انسان دیگر جوامع شرقی «آنگاه که با مفاهیم جدید آشنا می‌شد، چون تجربه زبانی و تاریخی آن مفاهیم را (که دو روی یک سکه بودند) نداشت، آنها را با درک و شناخت و برداشت تاریخی خود و با تجربه زبانی خود، تفسیر، ‌ تعبیر و بازسازی می‌کرد و سعی می‌کرد از غرابت و بیگانگی آن مفاهیم جدید، با تقلیل (reduction) دادنِ آنها به مفاهیم آشنا، یا با تطبیق دادن آنها با دانسته‌های خود، بکاهد و صورتی مأنوس و آشنا از آنها ارائه دهد. در همین جریان آشناسازی‌ها بود که «آزادی قلم و بیان» در زبان و بیان روشنفکرانی چون یوسف‌خان مستشارالدوله و ملکم خان و بسیاری از روحانیون و مشروطه‌خواهان به سادگی به «امر به معروف و نهی از منکر» معنی می‌شد، و از آن مهم‌تر اساس مشروطیت و حتی دموکراسی به «امرهم شوری بینهم» تعبیر می‌گردید. نگاه کنید به صفحه ۲، پیشگفتار: مشروطه‌ی ایرانی و پیش زمینه‌های نظریه‌ی ولایت فقیه. ماشاءالله آجودانی، لندن، فصل کتاب، ۱۳۷۶.

۳- این شیوه فارسی نویسی او سخت مورد تاخت و تاز محمود هومن قرار گرفته است. نگاه کنید به سخنی چند درباره‌ی روش «تصحیح دیوان حافظ» در کتاب: حافظ، محمود هومن، به کوشش اسماعیل خویی، تهران، کتابخانه طهوری، صص ۳۲۷ و ۳۲۸، ۱۳۵۳.

۴- نگاه کنید به: نامه‌های قزوینی به تقی‌زاده. به کوشش ایرج افشار. چاپ دوم، بهار ۲۵۳۶. انتشارات جاویدان، ص ۲۴، به متن نامه‌ای که در ۱۱ ژوئیه ۱۹۲۰، به تقی‌زاده نوشته است. در بخشی از ان نامه آمده است: «تعلیقه حضرت عالی حاوی یک طغرا (نه یک طغری با یا چنانکه مرقوم شده بود و به همین جهتِ غلط املایی نمی‌خواستم در صدد انجام آن برآیم، باز از خر شیطان پائین آمدم) برای پست دیروز زیارت گردید. فوراً رفتم به پستخانه…»

۵ و ۶ و ۷- [شرح حال قزوینی به قلم او]، دوره کامل بیست مقاله‌ی قزوینی، به «کوشش» عباس اقبال و استاد پورداوود. چاپ دوم، دنیای کتاب، صص ۷-۸ و ۱۱، ۱۳۶۳. این شرح در متن چاپ شده فاقد عنوان است. دیگر آنکه در پشت جلد بجای به «کوشش»، به «تصحیح» … آمده است که نادرست است.

۸- دولت‌آبادی، یحیی. حیات یحیی، جلد اول، تهران، سازمان انتشارات جاویدان، ص ۲۰۱، ۱۳۶۲.

۹ و ۱۰- دوره کامل بیست مقاله‌ی قزوینی. صص ۱۳، ۱۴ و ۱۵ شرح حال او.

۱۱- جمال‌زاده در وصف حال خود در آن شب می‌گوید: «… وقتی چای‌شان را خوردند، گفتند جمال‌زاده چیزی را که نوشته‌ای برای ما بخوان. حالا می‌ترسیدم که راست راستی از همه بدتر باشد. آخر میرزا محمدخان [قزوینی] خیلی ایرادی بود. اگر کسی یک کلمه غلط می‌گفت، یک مرتبه سر طعنه و متلک را باز می‌کرد که «قربان، شما چند سال است که ایرانی شده‌اید؟ چرا غلط می‌گویی؟ چرا فارسی را اینطور خراب می‌کنید؟ و از این ایرادها». لحظه‌ای و سخنی با سید محمدعلی جمال‌زاده. ویرایش، تنظیم فنی و یادداشتها مسعود رضوی، تهران، شرکت همشهری، ص ۲۴۴، بی‌تا.

۱۲- همان، ص ۲۴۴.

۱۳- [نامه‌ی قزوینی به جمال‌زاده]، مورخ ۲۸دسامبر ۱۹۲۲، برای متن کامل نامه نگاه کنید به: شاهکار. به قلم سید محمدعلی جمال‌زاده. چاپ تهران، چاپ دوم، بدون تاریخ و بدون ناشر. ص هـ. دیباچه‌ی جمال‌زاده بر چاپ دوم تاریخ تیر ۱۳۳۶ شمسی را نشان می‌دهد.

۱۴- دوره کامل بیست مقاله. ص ۲۰ شرح حال او.

۱۵- زرین‌کوب. عبدالحسین. تاریخ در ترازو، درباره تاریخ‌نگری و تاریخ‌نگاری، چاپ دوم، تهران، امیرکبیر، ص ۱۴، ۱۳۶۲.

۱۶ و ۱۷- یادداشتهای قزوینی. جلد ۱۰ به کوشش ایرج افشار، چاپ سوم، تهران، ۱۳۶۳. انتشارات علمی، صص ۶۷ و ۷۲. عنوان اصلی نمایشنامه‌ی آخوندزاده، در چاپ ترکی و روسی، وزیرخان سراب است، اما قراچه‌داغی، مترجم کتاب، عنوان را به توصیه‌ی آخوندزاده به وزیر خان لنکران تبدیل کرد. نگاه کنید به آدمیّت، فریدون. اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده، چاپ اول، ص ۴۵، ۱۳۴۹. این نمایشنامه در ۱۹۳۰ میــلادی، در لنــدن بــه همــت W. H. D. HAGGARD و G. LESTRANGE جزو انتشارات LUZAC & CO به صورت جداگانه تجدید چاپ شده است.

۱۸- نامه‌های قزوینی به تقی‌‌زاده، ص ۲۰، نامه مورخ ۱۴ ژوئن ۱۹۲۰.

۱۹- همان، صص ۲۱ و ۲۲.

۲۰- دوره‌ی کامل بیست مقاله‌ی قزوینی، جلد دوم، ص ۲۳۸. آن مقاله با عنوان «مطبوعات جدیده» در معرفی فهرست کتابخانه آستانه قدس رضوی، نوشته‌ی آقای اوکتایی که در ۱۳۴۵ قمری منتشر شده، نوشته شده است.

۲۱ و ۲۲- نگاه کنید به نامه‌های قزوینی به تقی‌‌‌زاده، به صص ۱۸ و ۱۹، و به همان نامه‌ی مورخ ۱۴ ژوئن ۱۹۲۰. در هر دو بخشی که از این نامه نقل کرده‌ام، نقطه‌چین‌…ها در متن چاپ شده نامه‌ها که به کوشش استاد ایرج افشار منتشر شده است، وجود دارد. یعنی من مطلبی را حذف نکرده‌ام. در این نقطه‌چین‌ها ظاهراً مطالبی یا کلماتی به رعایت موازین اسلامی و به جهت شرایط سانسور در ایران آن زمان حذف شده است، چرا که هر جا که در اصل نامه‌ها نقطه چین‌ها از خود قزوینی بوده است، استاد ایرج افشار از سر امانت به این نکته که نقطه‌چین‌ها از خود قزوینی است، تصریح کرده است. پس در مواردی که تصریح نشده است ــ همانند این دو موردی که ما نقل کرده‌ایم ــ در نقطه‌چین‌ها باید مطلبی از سوی گردآورنده نامه‌ها حذف شده باشد. شاید به جای سه نقطه‌ی نخستین بخشی که نقل کرده‌ایم، عبارتی مانند این عبارت: [باید در خصوص اسلام] در اصل نامه بوده باشد.

۲۳ – برای اصل نوشته تقی‌زاده نگاه کنید به: کاوه، شماره ۱، سال پنجم، شماره مسلسل ۳۶، ۱۳۳۸ قمری، ۲۲ ژانویه ۱۹۳۰، ص ۲. البته تقی‌زاده بعدها در این نظریه افراطی تجدید نظر کرد. جمال‌زاده و قزوینی هم که از نخستین مدافعان این نظریه بودند، بعدها دنبال آن را نگرفتند.

۲۴ و ۲۵- نامه‌های قزوینی به تقی‌زاده، صص ۲۷ و ۲۹، نامه‌ی مورخ ۱۱ ژوئیه ۱۹۲۰.

۲۶- همان، صص ۹۵ و ۹۶، نامه‌ی مورخ ۲۸ نوامبر ۱۹۲۳.

۲۷- همان، ص ۲۲۱، نامه‌ی مورخ ۲ نوامبر ۱۹۳۴.

۲۸- همان، صص ۳۱ و ۳۲. نامه‌ی مورخ ۲۸ ژوئیه ۱۹۲۰.

۲۹- همان، صص ۱۳۳ و ۱۳۴. نامه‌ی مورخ ۲۵ فوریه ۱۹۲۴.

۳۰- همان، صص ۲۱۱ تا ۲۱۳. نامه‌ی مورخ ۳ مارس ۱۹۲۷.

۳۱- مینوی، مجتبی: نقد حال. چاپ سوم، تهران، خوارزمی، ص ۴۷۰، ۱۳۶۷.

۳۲- نگاه کنید به پیشگفتار پورداود بر دوره کامل بیست مقاله‌ی قزوینی.

* این جستار در سال ۱۳۷۸‌ نوشته و پخش شده است.

۱۰ فروردین ۱۴۰۲