شعر مشروطه در رویارویی با تجدد، نوشته هادی دقیق

«یا مرگ یا تجدد»؛ کتابی درباره شعر دوره مشروطه و فراز و فرودش

ماشاءالله آجودانی، ادیب و تاریخ‌دان، از نویسندگان نام‌آور تاریخ معاصر است. از آجودانی تاکنون چند کتاب و چندین مقاله درباره تاریخ و ادبیات منتشر شده است، اما به‌نظر می‌رسد قلم او جایی گل می‌کند که هدف، پیوند تاریخ و ادبیات به‌ویژه در حال‌وهوای معاصر باشد. کتاب «یا مرگ یا تجدد؛ دفتری در شعر و ادب مشروطه» او نیز در همین زمره است و دستاورد مقالاتی است که او موشکافانه طی هجده سال گرد آورده است. خودش در مقدمه کتاب می‌گوید بنا به اطلاعات تاریخی‌ای که روزبه‌روز بیشتر می‌شود، کتابش نسبت به مقالاتی که در نشریه‌های مختلف چاپ می‌کرده است، حذف و اضافاتی دارد. برای همین هم مقدمه‌ای بلندبالا به کتاب اضافه شده‌ است که می‌توان گفت با 9بخش دیگر کتاب، 10بخش را تشکیل می‌دهد.
قلم آجودانی در رویارویی با تاریخ صریح، بی‌پرده و بی‌تعارف است و می‌توان گفت از سوگیری به دور است. «یا مرگ یا تجدد» کتابی درباره شعر و ادب زمان مشروطه است؛ زمانی که آشنایی با دنیای متجدد رفته‌رفته پای تجدد را به هر گوشه از سرزمینمان باز ‌کرد و حتی ردپایش در عرصه فرهنگ هم دیده شد. دراین‌میان، نوزاد مشروطه هم در بغل این و آن می‌چرخید تا سرانجام در آغوش ادیبان ایران، به لباس شعر و ادب آراسته شد و مفاهیمی پدید آورد که پیش از این یا در ادبیات فارسی نبودند یا کمتر بودند.
برداشت ادب مشروطه از تجدد
مفاهیم وارداتی آن زمان گاهی تعریفی متفاوت در جغرافیای شرق و غرب عالم داشت و حتی در مواقعی با سوءبرداشت‌هایی همراه بود، اما «تا آنجا که به مشروطه مربوط است، مهم‌ترین دستاورد این انقلاب، اگرنه در عمل، دست‌کم در مقام نظر همین به‌رسمیت‌شناختن حق حاکمیت ملی و ملت‌ها بود». آجودانی می‌گوید باوجوداین، ناکامی‌های انقلاب خیلی زود نزد شاعران و نویسندگانی مثل فرخی، عشقی و یحیی دولت‌آبادی عیان شد و برخی از آن با عناوینی مثل «انقلاب ناقص» یاد کردند. در کنار این موضوع، شعر مشروطه همچنان «در بنیادش ستایش‌نامه‌ای بلندبالاست از ملت و آزادی»؛ دو مفهومی که صدایشان در آن زمان از همه بلندتر بود. اما به‌باور آجودانی، اینکه شاعران چه مفهومی در ذهن داشته‌اند، گاه فریبنده است و به بررسی‌های دقیقی نیاز دارد. او به‌عنوان نمونه اشعار فرخی‌یزدی و ملک‌الشعرا را دراین‌باره بررسی می‌کند که سرشار از نکاتی خواندنی است.
بخش‌های دیگر کتاب
آجودانی در این کتاب مقالاتش را ذیل چهار سرفصل اصلی آورده است؛ پیش‌زمینه‌‌ها و نظریه‌ها، تحول سبک، مضمون‌ها و درون‌مایه‌ها و درنهایت، مشروطیت و تحقیقات جدید.
در فصل اول علاوه بر بررسی پیش‌زمینه‌های ادب مشروطه، نظریه‌پردازان نوآور ادبیات این دوره را معرفی می‌کند و مشخصا به بررسی نظریه‌ها و نوآوری‌های میرزاده عشقی می‌پردازد. آجودانی شناخت پیش‌زمینه‌های ادب مشروطه را ضروری می‌داند. ازآن‌رو، در این بخش، هم از تاریخ می‌گوید و هم نثر و شعر مشروطه تا مخاطب را با زمینه ذهنی‌ خودش بیشتر همراه کند. او در میان نظریه‌پردازان این دوره، میرزاده عشقی را راستین‌ترین شاعر عصر مشروطیت ایران می‌داند و هم‌صدا با نیما یوشیج می‌گوید: «عشقی فقط شاعر این دوره بود، اگر می‌ماند و معایبش را رفع می‌کرد.»
در فصل دوم زمینه‌های تاریخی شعر مشروطه را بررسی می‌کند و از تحول ادبیات در این دوره می‌گوید. آجودانی از اهمیت بررسی شعر مشروطه در زمینه و زمانه تاریخی‌اش می‌گوید و اینکه چنین بررسی‌هایی ما را از پیش‌داوری‌ها و کج‌اندیشی‌ها دور می‌کند. او همچنین معتقد است که «شعر مشروطه ابتدا از حیث محتوا متحول شد و به‌تدریج در صورت و شکل و زبان آن تحولاتی رخ داد». آجودانی سبک شعر این دوره را به روزنامه‌نگاری نزدیک و بنا به احتیاج مردم، ساده می‌داند: «به‌طوری‌که در بسیاری موارد شعر به یک گزارش بدل می‌شود؛ گزارشی ساده از واقعیت.» بعد هم پی هرکدام از این تحولات را می‌گیرد و مفصل توضیح می‌دهد.
در فصل سوم، آجودانی به درون‌مایه‌های شعر مشروطه ازجمله در رویارویی با دو مفهوم ناسیونالیسم و تجدد می‌پردازد و به‌شکلی مفصل، یکی از نمونه‌های آن یعنی «سه تابلو مریم» را بررسی می‌کند. آجودانی درباره روشن‌فکر این دوره معتقد است: «از یک‌سو با پذیرفتن فرهنگ غربی، متجدد و نوخواه بود و از سوی دیگر، در مبارزه با استعمار، درپی احیای اغراق‌آمیز افتخارات کهنی بود که با واقعیت موجود جامعه و واقعیت‌های تازه هم‌خوانی نداشت.»
در فصل چهارم و پایانی نیز از بدفهمی‌های نسل ما از مشروطه می‌گوید و از این گله می‌کند که «وجدان تاریخی تکه‌پاره‌شده‌ای که از درون تجدد ما سربرکشیده، وجدانی است که در ابعاد مختلف، نبود تعادل در داوری را به نمایش می‌گذارد.» آن‌هم داوری درباره نسلی که در یکی از دوره‌های بحرانی تاریخ ما سعی می‌کرد هویت فرهنگی و تاریخی متعادلی را برای ملت ایران تبیین و بازآفرینی کند.